تاریخ درج : [1390/08/28] [1:44:58 PM]
چالش هاي توسعه آموزش پيش دبستان
خلاصه :
يكي از رسالت هاي انجمن پويا، بررسي چالش هاي موجود در آموزش به جهت رفع و ارائه راهكارهاي سازنده جهت بهبود روند آموزش در كشور است؛ متن زير قسمت اول مصاحبه با خانم ها "توران ميرهادي" و " دكتر قاسم زاده" است كه به بررسي برخي از اين چالش ها مي پردازد.
مشروح :
ايران در اموزش هاي پيش دبستاني از لحاظ کمي ، جزو اخرين کشورها در جهان است . شايد پس از عراق و شايد هم سطح بعضي از کشورهاي فقير افريقايي ! اين در حاليست که صاحبنظران معتقدند 75 درصد رشد مغزي کودکان در دوره صفر تا 6 سالگي شکل مي گيرد و اموزشهاي صحيح در اين دوره سني ، قابليت کودکان را در مراحل بعدي زندگي رشد مي دهد. اما اگر رشد گسترش کمي پيش دبستاني با گسترش در کيفيت ان همراه نباشد ، باز هم مي تواند دردي را از کودکان ما دوا کند ؟ سوالاتمان در اين زمينه را در ميز گردي با شرکت دو تن از اساتيد اين حوزه ، توران ميرهادي و فاطمه قاسم زاده، در ميان گذاشتيم ، که در زير مي خوانيم .
آمارها مي گويد درصد پوشش پيش دبستاني در کشور ما حدود 5درصد است که فاصله بسيار زيادي با کشورهاي توسعه يافته دارد شايد همين مساله باعث شده که در کشور ما نيز ضرورت توجه بيشتر به اين اموزشها ، مطرح شود . گرچه اين توجه بسيار ضروريست ، اما بيم ان مي رود که ، مثل هميشه ، با برنامه ريزي هاي شتابزده ، همان بلايي که بر سر کودکان دبستاني مي ايد ، يکسال جلوتر بر سر پيش دبستاني ها بيايد مي خواستم بحث را ايمگونه مطرح کنم که اصلا در اموزش هاي پيش دبستاني چه مولفه هايي بايد ديده و رعايت شوند ؟
فاطمه قاسم زاده : قبل از رسيدن به قسمت مولفه هاي مورد نياز در اين اموزش ها مي خواستم تاکيد کنم که من برنامه هاي مطرح در زمينه اموزش پيش دبستاني را داراي شتاب نمي بينم . چون تا جايي که من مي دانم چنين برنامه اي در سطح کلان در اموزش و پرورش وجود ندارد . چون در وهله اول امکانش موجود نيست . در حال حاضر تا سال چهارم ابتدايي ، رشد جمعيت کم شده است و از 38 درصد به يک و چند دهم درصد رسيده است و اين فرصتي را براي بعضي از مدارس پيش اورده که کلاسهاي ضميمه را به عنوان امادگي در مدارس داير کنند . اما برنامه خاصي در مجموع اموزش و پرورش وجود ندارد.
توران ميرهادي: پيش از اين ، اجباري کردن پيش دبستاني مطرح شده بود که نيروي انساني و امکانش مهيا نبود ، در کنار گذاشته جدي تر از سابق نگاه شده است . اما هنوز اين مساله در سطوح بالاي وزارتخانه ، در دست يخث و بررسي است ، در قانوني که پيش نويس ان تهيه شده و قرار است بعد از اينکه مطالعات جامعي روي ان انجام شود ، به اجرا در ايد . مقرر شده که يکسال را به عنوان امادگي ، رسمي و اجباري کنند . يعني بچه ها را به جاي 6سال تمام ، با 5سال تمام در مدارس بپذيرند . شايد يکي از دلايل چنين تصميمي همين نکته اي باشد که خانم قاشم زاده به ان اشاره کردند و ان محدود شدن رشد جمعيت دانش اموزان در مقطع دبستان است و اينکه شايد بشود در مدارس دولتي ، کلاسهاي ضميمه را ايجاد کرد و نيز کاري را که به صورت منطقه اي ، به خصوص در مناطق دو زبانه در دوره هاي کوتاه مدت انجام مي شود ، در طول يکسال انجام دهند . در منطق دو زبانه قبل از اينکه بچه ها وارد دبستان شوند يک دوره 2ماهه را براي اشنايي با زبان فارسي در حدي که بتوانند کلاس اول را طي کنند ، مي گذرانند . عملا مي خواهند اين 2ماه را به يکسال تبديل کرده و يک دوره امادگي را در اين زمينه تنظيم کنند البته اين فکر مربوط به حدودا 15سال قبل است در زماني که يک برنامه ريزي جامع براي اموزش و پرورش ايران تهيه شد و حتي تا اين حد پيش رفت که مراحل اين دوره (دوره دبستان ) را با نام هايي مثل اساس و ارکان و ... مشخص کردند و مثل بسياري از کارهاي ديگر که شتابزده برنامه ريزي و اجرا کردند مي خواستند .
يعني برنامه اي مطابق با الگوي مدرسه در کلاس امادگي بود ؟
ميرهادي : کاش الگوي مدرسه بود ! در اين برنامه از اول با کلمات قوي ، متوسط و ضعيف بچه ها را در کلاس طبقه بندي مي کردند . مربي کودکستان حق ندارد به هيچ کودکي ، صفت " ضعيف " را نسبت دهد . چه برسد به اينکه بخواهد با اين روش ، او را ارزيابي کند . اين کودک اهنگ رشد خود را دارد و با اهنگ رشد خودش حرکت مي کند . مربي بايد اين را در کودک کشف کند و مطابق با ان برايش امکان رشد فراهم کند و اين امکان را هم ازادانه برايش مهيا کند نه اين که او را مقيد کند . ارزيابي از ميزان پيشرفت يک کودک 5 ساله تفاوت زيادي با ارزيابي در مقاطع ديگر دارد . گرچه من نسبت به نوع ارزيابي دانش اموزان به شيوه کنوني در دبستان هم معترض هستم و اين سيستم ارزيابي را اصلا درست نمي دانم ، چه برسد به اينکه همين سيستم را وارد کلاسهاي امادگي کنيم . براي گسترش چنين دوره هايي اول بايد نيروي انساني مناسب ، اموزش ببيند و اماده شود و بايد مکان مناسب تدارک شود . مکان يک کلاس امادگي با کلاس دبستان فرق مي کند . فضا و نوع وسايلي که لازم است با کلاس مدرسه متفاوت است . بهتر است مجددا کاري نکنيم که موجب پشيماني شود . همان طور که گفتم به موازات کاهش تعداد دانش اموزان دبستاني ، در بعضي از مدارس دولتي ، کلاسهاي ضميمه ايجاد شده است . البته مهدهاي کودک خصوصي هم ، چون بهزيستي شرايط تاسيس اين مراکز را ساده تر کرده ، مقداري گسترش پيدا کرده اند . بناراين به نظر من نمي ايد که مي خواهند اين گسترش را شتابزده ايجاد کنند ، چون امکاناتش را ندارند .
اين را من با توجه به لايحه اي که در مجلس در دست بررسي بود و اين موضوع يکي از شاخص هاي ان بود ، مطرح کردم که قرار بود پيش دبستاني را جزو اموزش دبستاني را جزو اموزش عمومي و اجباري کنند .
فاطمه قاسم زاده : بله ، اين مساله را اول خود اموزش و پرورش اعلام کرده بود ، که فکر مي کنم بخشي از ان لايحه که اجباري کردن و عمومي کردن اموزش هاي پيش دبستاني را مطرح مي کرد، به همان طرح برمي گردد . اما در عمل چون امکانش وجود ندارد ، ظاهر اشنايي هم در حوزه اموزش و پرورش وجود نخواهد داشت .
توران ميرهادي : من فکر مي کنم يکي از دلايلي که اموزش و پرورش سعي دارد خيلي سريع اموزش و پرورش پيش از دبستان را توسعه دهد ، اين باشد که واقعا اين اموزش ها را در ايران توسعه نيافته است . البته من امار 5 درصد را قبول ندارم . در اخرين اطلاعاتي که " موسسه پژوهشي کودکان دنيا " در اين رابطه ارائه داده ، اين عدد حدودا به 10 تا 11 درصد رسيده بود . چون تلاش فوق العاده اي در سطح شهرستان ها توسط موسساتي براي تشکيل مهدها و کودکستان ها به وجود امده مه باعث رشد اين درصد شده است .
از طريق رشد مهدهاي خصوصي؟
ميرهادي: بله، مهدهاي خصوصي ، در بسياري از شهرها انجمن محلي به همت مديران مهدهاي کودک و علاقمندان به امورش پيش از دبستان به وجود امده که در اين زمينه کار مي کنند و سعي در گسترش اينگونه اموزش ها دارند تا به نيازهاي کودکان منطقه پاسخ دهند . اما يک مساله ديگر هم در اين زمينه وجود دارد و ان اينکه در کنفراني هاي جهاني که در رابطه با اموزش و پرورش در سطح دنيا برگزار شده ، تعهداتي را از همه دولت ها خواسته اند که گسترش اين اموزش ها را تا رسيذن به حد معيني تا سال 2010 تقبل کند . ذز مورد ايران مساله گسترش اموزش پيش از دبستان و اينکه تا سال 2010 اين ميزان به رقم قابل قبولي برسد ، يکي از تعهدات است و به همين دليل هم به مساله پيش از دبستان ، اين را هم اجرا کند . حتي اين مساله هم مطرح شد که اگر دبستان ها براي کلاس امادگي ، گنجايش ندارند ، کلاس هاي امادگي را در منزل معلمان تشکيل دهند ! ولي خوشبختانه اين طرح اجرا نشد چون اصلا اين کار به اين شکل قابليت اجرايي نداشت . در ايران وقتي مسئولان وارد عمل شتابزده مي شوند ، افرادي اشنا به اينگونه مسائل تلاش مي کنند انها را متوجه عواقب اجراي چنين سياست هايي کنند که گاه موثر واقع مي شود و گاه نتيجه نمي بخشد . چنانچه اين خطا در دوران دبيرستان انجام شد و مجبور شدند پس از چند سال صدمه و خسارت ، ان را برگردانند . در دبيرستان هم اجراي اين برنامه شتابزده بود . اما در گسترش کلاسهاي امادگي به نظر من ، مطلقا نبايد شتابزده عمل کرد . يعني اول بايد امادگي چنين کار مهمي ايجاد شود سپس وارد عمل شوند . اگر اموزش و پرورش امادگي لازم را جهت اجراي چنين برنامه اي نداشته باشد ، اين طرح هرچقدر هم که مترقي باشد و هر چقدر هم که منطبق برنيازهاي جامعه ما نباشد ، محکوم به شکست مي شود .
ميرهادي : برنامه اي که از طرف مسئولان اموزش و پرورش براي دوره امادگي تنظيم شده و من
در جلسه اي ان را ديدم ، دقيقا غلط ترين برنامه ممکن براي اين دوره است .... گسترش چنين
دوره هايي اول بايد نيروي انساني مناسب ، اموزش ببيند و اماده شود و بايد مکان مناسب تدارک شود .
براي تشکيل اين دوره به صورت سراسري و در سطح کلان کشور ، چه امادگي هايي لازم است که به وجود بيايد ؟
ميرهادي : درست است که بچه ها در کلاس امادگي ، 5سال تمام هستند . اما بايد دانست که کودک در اين سن را ، نمي شود با روش مدرسه اي اموزش داد . براي انجام چنين اموزش هايي دو حالت ممکن است وجود داشته باشد . يکي اينکه همين روش اموزش مستقيم دبستاني را در کلاس هاي امادگي توسعه دهيم و يکي هم اينکه کلاسهاي امادگي را دنباله کودکستان ببينيم . يعني ، با روش هاي ازاد فعاليت هاي کودکستاني . اگر روش دوم را بکار گيريم ، يعني اموزش ها را با بازي ، فعاليت هاي ازاد ، برنامه ريزي ازاد و پرورش مهارت هاي اوليه جلو ببريم ، بچه هايي وارد کلاس اول دبستان مي شوند که از توانايي هاي بيشتري برخوردارند . اما اگر بخواهيم اين اموزش ها را با روش ديستاني اجرا کنيم ، اتفاقي که مي افتد ، اين خواهد بود که بچه هايي با استعداد و فعال ، محدود مي شوند و نسبت به دبستان ، در انها جبهه گيري ايجاد مي شود . يعني با اينگونه اموزش ها ، نه تنها توانايي هاي کودکان رشد پيدا نمي کند که به نوعي هم سرکوب مي شود . بچه ها فعالند و پر جنب و جوش ، نمي شود انها را يک ساعت روي زمين نشاند مگر اينکه خودشان بخواهند ، خودشان هم نمي خواهند . دوست دارند در کلاس راه بيفتند ، بايد هم راه بيفتند ، بايد هم بدوند . بايد هم بازي کنند ، بايد هم مکررا سوال کنند ، بايد هم شلوغ کنند . حالا اگر شما بخواهيد انها را مداوم ساکت کنيد ، پشت سر هم بنشانيدشان به انها خيس بگوييد يعد هم برايشان يک برنامه خاص مثل دبستان معين کنيد ، خب ، بعضي از بچه ها مي توانند با سرعت برنامه ها هماهنگ شوند اما بعضي ها نمي توانند . وقتي بچه ها نتوانند با سرعت کلاس هماهنگ شوند ، معمولا اين کلاس است که مجبور مي شود خودش را با انها منطبق کند و اهنگ حرکت را با ضرب اهنگ رشد بچه ها و حتي با رشد تک تک انها منطبق کند و اين امکان برنامه ريزي ثابت و خشک را از کلاسهاي امادگي مي گيرد . حالا شما بخواهيد به زور اين کلاس ها را هماهنگ با سيستم دبستاني و با الگو قرار دادن ان پياده کنيد به اين ترتيب کودکاني پرورش مي دهيد که از ابتدا احساس شکست مي کنند و نسبت به اموزش منفي مي شوند و دجار انواع مشکلات رواني مي شوند و اين درست نيست که ما به اين شکل با تکيه بر بعضي مشکلاتي که بچه ها دارند ، توانايي هايشان را ناديده بگيريم .شايد اگر مشکلي هم باشد ، فقط در تفاوت اهنگ رشد انها باشد . خيلي ساده بگويم برنامه اي که از طرف مسئولان اموزش و پرورش براي اين يکسال تنظيم شده و من در جلسه اي ان را ديدم ، دقيقا غلط ترين برنامه ممکن براي کلاس هاي امادگي ست .
دوباره برميگرديم به مولفه هاي اموزش هاي پيش دبستاني و اصلا سن پيش دبستاني و اينکه چه اموزش هايي در چه دوره سني به اموزشهاي پيش دبستاني اطلاق مي شود ؟
قاسم زاده : اموزش پيش دبستاني از وقتي که مادران شاغل مي خواهند سرکار بروند و به مکاني جهت نگهداري کودکان خود نياز دارند اغاز مي گردد . در کشور ما به علت محدوديت هاي شغلي مادران ، از 4 ماهگي شروع مي شود ولي در بعضي از کشورها که زنان شاغل مرخصي بيشتري دارند از سنين بالاتر شروع مي شود .
و نام پيش دبستاني هم دارد ؟
قاسم زاده : بله ، پيش دبستاني از 4 ماهگي تا 6 سالگي را شامل مي شود . البته در اين دوره مقاطع مختلف وجود دارد اما به کل دوره پيش دبستاني گفته مي شود . ولي پيش دبستاني به طور کلي به دو دوره تقسيم ميشود ، يکي مهدکودک که تا زير سه سال است و ديگري کودکستان و امادگي که بالاي سه سال است . بعضي به استباه فقط به دوره امادگي پيش دبستان مي گويند ولي اصطلاح درست ان از 4 ماهگي که بچه ها مي توانند در مهدکودک نگهداري شوند تا 6سالگي است . البته توصيه مي شود علارغم اجبار زنان شاغل ، با هماهنگي پدر و سابر اعضاي خانواده و نيز همکاري مکان هايي که مادر در ان مشغول به کار است امکاناتي فراهم شود که کودک تا 2سال در اغوش خانواده باشد . چرا که اين سالها از نظر رشد عاطفي براي کودک بسيار تعيين کننده ست اگر قرار باشد کودک در اين سنين براي مدت هاي طولاني از کودک جدا باشد با لطمات جبران ناپذيري هم از نظر محروميت از تغذيه با شير مادر و هم از نظر مشکلات عاطفي روبه رو مي شود که اصلا به نفع بچه ها نيست از اين نظر بايد تمهيداتي براي چنين مادراني فراهم شود . برعکس اين دو سال ، صاحب نظران معتقدند که از سه سال به بعد ، حتي اگر مادري هم کار نکند بهتر است فرزندش را به محيط هاي جمعي مثل مهدکودک بسپارد چون اين مرحله ، مرحله ايست که کودک در مرحله رشد اجتماعي قرار دارد و نياز به اموزشهاي عيني و عملي اجتماعي و تماس با همسالان خود دارد منتها اکوزش و پرورش پيش از دبستان ، بايد برنامه هايي براي رشد همه جانبه کودکان در اين سن تدارک ببيند که هم رشد جسمي و ذهني و هم رشد عاطفي و اجتماعي او در نظر گرفته شود .
قاسم زاده : در حال حاضر تا سن چهارم ابتدايي ، رشد جمعيت کم شده است و از 1/3 درصد
به يک و چند دهم درصد دسيده است و اين فرصتي را براي بعضي از مدارس پيش اورده
که کلاس هاي ضميمه را به عنوان امادگي در مدرسه داير کنند . اما برنامه خاصي در مجموع
اموزش و پرورش وجود ندارد .
منبع : مدیر سایت