جلسه 4 آبان ماه برگزار شد
تاریخ درج : [1395/08/10] [11:13:52 AM]
جلسه 4 آبان ماه برگزار شد

خلاصه :

انجمن در تاریخ 95/08/04 جلسه ای را با عنوان آموزش و پرورش با کیفیت از دیدگاه خانم میرهادی در سالن انتشارات فنی ایران برگزار کرد. در این جلسه خانم ها دکتر قاسم زاده، کاموسی، آقای کریمی و خانم ها رسالت، اسلامی مطالبی را در ارتباط با موضوع جلسه به شرح زیر بیان داشتند.


مشروح :

در این جلسه خانم دکتر قاسم زاده در باره ی شاخص های آموزش با کیفیت و ارتباط آن با نظرات خانم میرهادی،

خانم کاموسی درباره ی نقش محیط خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی و  ویژگی های تاثیر گذار خانم میرهادی،

آقای کریمی درباره ی روش های آموزش خانم میرهادی و نظریه های جدید آموزش و پرورش،

خانم رسالت درباره ی من و تجربه های آموزشی و پرورشی خانم میرهادی در مدرسه فرهاد،

 و خانم اسلامی درباره ی نقش خانم میرهادی در ادبیات کودک و نوجوان در ایران صحبت کردند،

در ادامه چند تن از شرکت کنندگان خاطراتی از خانم میرهادی را بیان داشتند. در پایان فیلمی از خانم میرهادی به نمایش گذاشته شد.

متن سخنرانی ها به شرح زیر است:


شاخص های آموزشی با کیفیت و ارتباط آن با نظرات خانم میرهادی 


                                                                                               دکتر فاطمه قاسم زاده


آموزش و پرورش با کیفیت یکی از حقوق و نیازهای کودکان و نوجوانان در زمان حاضر است. مفهوم


 آموزش و پرورش با کیفیت را می توان در منابع زیر جستجو کرد:


-         اهداف سازمان علمی فرهنگی یونسکو

یونسکو چهار هدف برای آموزش و پرورش با کیفیت در قرن بیست و یک را به شرح زیر ارائه داده


 است:     

                      

1-    آموختن برای آموختن

2-    آموختن برای به کار بردن

3-    آموختن برای زندگی کردن

4-    آموختن برای با هم زندگی کردن

-         پیمان نامه ی جهانی حقوق کودک

در پیمان نامه ی جهانی حقوق کودک که جمهوری اسلامی ایران آن را امضاء کرده است در دوماده


 به حق آموزش و پرورش با کیفیت پرداخته شده است:


-         ماده 28 بر اساس این ماده، آموزش حق همه ی کودکان است.

-         ماده 29 این ماده شاخص ها و ویژگی های آموزش و پرورش با کیفیت را بیان می کند.

 در تفسیر این ماده توسط کمیته بین المللی حقوق کودک، شاخص های متعددی مطرح شده که به

 مهمترین آنها اشاره می شود:

·        آموزش انواع تفکر به کودکان با تاکید بر تفکر انتقادی و خلاق

·        آموزش مهارت های زندگی با تاکید بر شیوه های حل مساله

·        آموزش احترام به خود، جامعه، محیط زیست

·        توجه به تفاوت های فردی کودکان در آموزش و پرورش آنان

·        آموزش سبک زندگی سالم ( سلامت جسمی و روانی )

·        تاکید بر توسعه انسانی پایدار

·        آموزش مفهوم صلح به کودکان با توجه به مفاهیم اصلی آن یعنی حق زندگی، حق آزادی و

 همبستگی بین انسانها

·        توجه به رشد شخصیت، توانایی های جسمی و ذهنی کودکان تا حد امکان

·        آموزش احترام به حقوق بشر و آزادی های اساسی بر اساس منشور سازمان ملل

·        احترام به کودک، هویت فرهنگی و ارزشهای ملی کشورها

·        آماده سازی کودکان برای زندگی مسئولانه در جامعه ای آزاد، با روحیه تفاهم، صلح، مساوات

 بین زن و مرد و دوستی با همه مردمان و گروهای قومی، ملی، مذهبی و بومی

·        تاکید بر مشارکت و فعالیت های گروهی و پرهیز از رقابت

مروری کوتاه بر نوشته ها و گفته های خانم میرهادی در کتابها و جلسات متعدد انجمن پویا و سایر


 نشست ها نشان می دهد که بسیاری از این شاخص ها از باورهای عمیق ایشان است که نه تنها در


 گفتار و نوشتار بلکه در کردار و عمل چه در مدرسه ی فرهاد و چه در سایر حوزه ها به مرحله ی


 اجرا درآمده است. توجه ایشان به برخی از این شاخص ها و تلاش برای تحقق آنها از جمله


 مشارکت، پرهیز از رقابت، توجه به تفاوت های فردی، تشویق کودکان به تفکر، تاکید بر خلاقیت


 کودکان و... به حدی بود که به عنوان شعار سال برای انجمن پویا انتخاب می شد تا فرصتی برای


 آموزش و ترویج آنها فراهم شود.


وجه مشترک افکار و نظرات خانم میرهادی در ارتباط با آموزش و پرورش با کیفیت که نیاز مبهم جامعه


 ماست با آخرین دست آوردهای بین المللی، نشانه ی پیشرو بودن ایشان در ارتباط با آموزش و پرورش


 در حوزه نظر و عمل است. به امید آن که حاصل پربار افکار و اندیشه های ایشان همچنان برقرار و پایدار


 باشد.


نقش محیط خانوادگی، فرهنگی، و اجتماعی بر ویژگی های تاثیر گذار خانم میرهادی


                                                                                                                  ناهید کاموسی

                                                     

آنان که زندگی را می سازند، ستون های جامعه بشری هستند.


محیط اجتماعی، فرهنگی و اجتماعی خانم میرهادی نقش بسیار در ساخت شخصیت و ویژگی های


 ایشان  داشته است. با آن که وی دارای هوش سرشار، قوه تخیل، ادراک و خلاقیت بسیار بالا بود اما


 کم نیستند افراد دیگری که دارای استعدادهای ژنتیک بالایی می باشند ولی در عمل تفاوت چندانی


 با افراد معمولی پیدا نمی کنند. به همین جهت در این جا به نقش محیط پیرامون و اثرات آن بر


 ویژگی های ایشان، نگاهی اجمالی می اندازیم.


توران میرهادی از پدری ایرانی اهل قلم و مادری آلمانی اهل هنر در سال 1306 بدنیا آمد و به


 نسبت زمان خود از امکانات تربیتی کافی و محیطی آزاد و شاد برخوردار شد.مادر که در یک کشور


 پیشرفته بزرگ شده بود، از همان ابتدا، و بصورت روشمند، کاربرد کتاب و هنر و روش های زندگی


 متعادل را به او آموخت و این امر بعدها اثر خود را در تمام فعالیتهای متنوع او نشان داد. قصه های


 عامیانه خدمتکاران، قصه های ادبیات آلمانی و سایر ملل، شاهنامه و سایر کتب، او را از کودکی به


 مطالعه کتاب و تفکر عادت داد.و به مرور زمان به تاسیس کتابخانه در مدرسه فرهاد، کمک به رشد


 فرهنگ کتابخوانی، ایجاد نمایشگاه کتاب و نهایتا پایه ریزی ادبیات کودک پرداخت. گردش آزادانه


 در طبیعت، ورزش، کوهنوردی و سفر باعث شد او بسیاری از مسایل را بصورت تجربی در طبیعت و


 محیط اطراف کشف کند و به اهمیت رشد خلاقیت، بصورت طبیعی و نه تحمیلی پی ببرد.


مشاهده کشور ایران در آن زمان و معضلات آن نظیر فقر، گرسنگی، بیسوادی، فقدان آموزش و


 بهداشت مناسب و وضعیت اسفبار مردم، بخصوص زنان و کودکان که هم زمان با جنگ جهانی دوم


 و تبعات آن در ایران بود، به او انگیزه کافی برای تغییر جامعه داد.


با آشنایی با محمد باقر هوشیار به مفهوم کودکی مدرن و نهاد سازی برای آن اهمیت علوم تربیتی و


 اصول آموزش و پرورش پی برد و با شناخت جبار باغچه بان که با ساده سازی الفبای فارسی باعث


 گسترش آموزش ابتدایی و کاهش بی سوادی د ایران شد و در حوزه کودکان استثنایی نیز کار می


 کرد، روش های او را آموخت.


تصمیم او برای تغییر رشته از زیست شناسی به روان شناسی و تعلیم و تربیت شاید نقطه عطفی در


 تاریخ تحول آموزش و پرورش ایران بود که بر سرنوشت جامعه اثر گذاشت.

 سفر به اروپا و آشنایی با استادان برجسته تعلیم و تربیت همچون فروبل، دکرولی فرنه و نظرات


 پیاژه، باعث مقایسه وضعیت آموزش و پرورش اروپا با ایران شد و در ذهن او انگیزه های بسیار ایجاد


 کرد و او بیشتر به اهمیت تربیت مربی و تربیت معلم پی برد.

وی روش تحقیق علمی را ابتدا در کودکی، بصورت تجربی و عملی و بعد در فرانسه آموخت. سپس


 آن را در ارتباط با شاگردان، معلمان و مربیان، ابتدا در کودکستان و دبستان فرهاد و بعد در شورای


 کتاب کودک، فرهنگنامه و انجمن پژوهش های آموزشی پویا گسترش داد.


مشاهده دقیق و هدفمند، پرسشگری دائمی، جستجوگری، پژوهشگری، فرضیه سازی، نتیجه گیری و


 قدرت حل مسئله از ویژگی های بارز اوست روش های تدریس در مدرسه فرهاد، بعدا الگوی


 بسیاری از معلمان کشور شد. مشاهده فجایع جنگ جهانی دوم و تبعیض نژادی آلمان هیتلری


 باعث شد که او دارای بینش وسیع شود و به ضرورت مخالفت با جنگ و خشونت و رقابت دوری از


 تعصب و پیشداوری، احترام به تفاوت ها، صلح دوستی و مدارا و بطور کلی انسانگرایی پی ببرد.

کودتای 28 مرداد سال 32 و تبعات آن که به اعدام همسر اولش منجر شد، او را بیشتر متوجه


 ضرورت وجود سازمان هایی مستقل برای رشد فرهنگی و اصلاح جامعه کرد.

قرار گرفتن در یک محیط خانوادگی نسبتا پر جمعیت و روابط مثبت آن باعث شد به اهمیت


 مشارکت، شورایی در مدرسه فرهاد و بعد در شورا و فرهنگنامه و انجمن پویا این روش را ادامه داد.

از آنجا که خانواده از ابتدا همان امکانات فرزندان پسر را بطور مساوی در اختیار او نیز قرار داد و با


 سفر با اروپا وی توجه به حقوق زنان را درک کرد و بعدها با نوشتن مقاله و سخنرانی در این زمینه


 به رشد این تفکر کمک کرد و مدرسه فرهاد را به صورت مختلط اداره نمود.

عشق به کودکان و پی بردن به ضرورت رشد و پرورش آزادانه آنان از سنین کودکی در او جوانه زد و


 ابتدا با تاسیس کودکستان فرهاد که با پیشنهاد و کمک پدر و مادرش آغاز شد و بعد با تاسیس


 مدرسه فرهاد و گسترش ادبیات کودک در شورا و فرهنگنامه آن ذا متجلی کرد.


فعالیت های ایشان را می توان به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم کرد:


فعالیت های مستقیم ایشان شامل تاسیس کودکستان و دبستان فرهاد، تدریس ادبیات کودکان در


 دانشگاه و نقش موثر در ایجاد شورای کتاب کودک، فرهنگنامه کودکان و نوجوانان و انجمن پژوهش


 های آموزشی پویا می باشد. اما ایشان بطور غیر مستقیم به تشکیل و رشد بسیاری از Ngo هایی


 که زمینه فرهنگی و اجتماعی دارند، گسترش فرهنگ کتابخوانی و تاسیس کتابخانه ها، حقوق و


 ادبیات کودک و آگاهی دادن به افراد فرهیخته برای تشکیل سمینارها، نمایشگاه ها، کارگاه ها و


 بازدید های علمی هنری و فرهنگی کمک کرد.


اما توران میرهادی خصلت بزرگ دیگری داشت و آن شناخت دقیق ویژگی ها، استعداد ها و علایق


 افراد با فرهنگ و کمک فکری به آنها برای رشد و پرورش خود در جهت پیشرفت جامعه بود.

عشق او به انسان ها و تلاش مداوم برای سعادت آنها در وجود اطرافیان او نیز شعله ور شد و حاصل


 آن پرورش هزاران انسان عاشقی است که به کمک کار فرهنگی و معمولا داوطلبانه و ترویج روش


 های او در جهت ساختن جامعه ای بهتر همواره می کوشند.


می توان گفت بزرگ ترین هنر او، تاثیر دائمی بر روح و قلب و اندیشه افراد بوده است. خانم میرهادی


 همچون شعله ای فروزان است، آن شعله فروزان درونی که هرگز خاموشی نمی گیرد.


تجربه های آموزشی من و خانم میرهادی در مدرسه فرهاد 

 

                                                                                                                 مریم رسالت

                                                                                                                    

در سال 1355 شانس یاری ام داد تا در محضر استاد میرهادی در مدرسه فرهاد به عنوان سرپرست


 بخش راهنمایی شاگردی کنم و یاد بگیرم. از آن زمان چهل سال می گذرد که در شورای کتاب کودک

 و فرهنگنامه  کودکان و نوجوانان و انجمن پژوهش های آموزشی پویا در خدمت ایشان بوده و هستم.


از بدو ورود به مدرسه فرهاد با مدرسه ای متفاوت از مدارسی که قبلا کار کرده بودم مواجه شدم. در آن


 مدارس مدیر فقط کار اداری می کرد و در اتاقش بود و معلمان کمتر او را می دیدند به کارها ی


 آموزشی او توجهی نداشت.


مدرسه فرهاد، مدرسه ای پر از شگفتی، تازگی، پر از صفا و یکرنگی، حرکت و پویایی، مدرسه ای که از


 عشق مایه می گرفت از عشقی بزرگ، عشق عمیق توران خانم به بچه های سرزمینش. در این مدرسه


 توران خانم درس نمی داد، بلکه ارزشها و باورهایش را زندگی می کرد. مدرسه توران خانم به تدبیر


 ایشان با تکیه بر چند اصل استوار ماند: ایمان و ایثار، فداکاری و گذشت، صداقت، سادگی و متانت، تعقل


 و تفکر و فرهنگ اصیل برابری انسانها و حق تعلیم و تربیت برای همه ما توجه به تفاوتهای فردی و


 قومی، همکاری واقغی و مشارکت، آزادی به مفهوم نظم پذیرفته شده


-         مدرسه فرهاد مدرسه ای مشارکتی بود که با همکاری دانش آموزان، مربیان و معلمان اداره می

 شد و مدیر مدرسه همیشه و در همه حال بین بچه ها و معلمان بود. مدیریت از دیدگاه خانم

 میرهادی یعنی هماهنگ کردن فعالیت ها، یعنی به نیازهایی که بچه ها و معلمان دارند رسیدگی

 کردن و پاسخ دادن، یعنی یادگرفتن دائم از بچه ها و معلمان و هماهنگ کردن فعالیت آنها با

 همدیگر یعنی هر بچه ای انضباط و روش کار خود را بیابد، خودش تصمیم بگیرد و خودش حرکت

 کند مسئول رفتارها و برنامه های خودش باشد و راه هماهنگ شدن را بیابد.

-         رقابت در فرهاد مفهومی نداشت چرا که شاگرد اولی در کار نبود. هر کسی منحصر به فرد بود.

 کسی جای کسی را نمی گرفت و کسی با کسی مقایسه نمی شد. لذت بچه هایی که خوب مطلب را

 فراگرفته بودند در این بود که به بچه های دیگر کمک می کردند، یعنی دائم با هم آموختن یعنی

 یادگیری مشارکتی

-         در مدرسه فرهاد تنبیه معنی نداشت و چرا که تنبیه جوهر انسانی معلم را در هم می ریزد و او

 را ضعیف و متزلزل می کند. تنبیه دانش آموز همواره ناشی از ضعف و شکست معلم در کارش بوده و

 هست. معلمی که تنبیه می کند نمی داند بدون به کار بردن روشهای تنبیهی چگونه دانش آموزان

 را به کار و تلاش وا دارد.

-         و اما تشویق یاد گرفتن، بیشتر فهمیدن، بیشتر دانستن، کشف قانونمندیهای طبیعت و اجتماع،

 درک آثار هنری، انگیزه های لازم برای تشویق و ترغیب و تقویت دانش آموزان را در خود داشت

 نیازی به عوامل برونی نبود. نمره بیست و کارت آفرین ارزش درونی و سازنده کار دانش آموز را از

 بین می برد.

بهترین تشویق این بود که از دانش آموزی خواسته می شود که در مدتی که مدیر در کلاس و یا

 به کاری مشغول است جانشین مدیر شود. امور مراجعات و تلفنها و حل پاره ای  از مشکلات

 ریز و درشت مدرسه را به عهده بگیرد. دانش آموزان از اعتمادی که به آنها می شد خشنود می

 شدند. چون امور مدرسه را به عهده داشتند و احساس مسئولیت می کردند.

-         در فرهاد تربیت معلم در مدرسه و در کلاس درس اتفاق می افتاد. چنین بود که تمامی ساعات

 تفریح در مشورت با معلمان و ارایه راه حلها و نقطه نظرها می گذشت و معلمان در حل مشکلات از

 تجربیات یکدیگر استفاده می کردند. معلمان فرهاد با دانش آموزان و با محیط کار خود صادق بودند

 صادقانه به تحلیل کارها و روشهای خود می پرداختند و از توجیه ناتوانیها، ضعفها و خطاهای خود

 پرهیز می کردند. جواب رفتارها و آموزشهای خود را در واکنش دانش آموزان میدیدند و به رفع

 نواقص آن می پرداختند. خانم میرهادی معتقد بودند مسئولیت معلم بسیار سنگین و درعین حال

 بسیار ظریف است و جستجو در کار تعلیم و تربیت باید برای معلم عملی مداوم باشد. رفتن دیدن

 مطالعه، کشف کردن، گزارش دادن، بحث کردن و ساختن و عدم پای بندی به کتابهای درسی و

 برنامه درسی از آن معلم است.

-         راه حلهای مسایل آموزش و پرورش ایران را معلمان باید پیدا کنند راه حل مسایل ما در نقاط دیگر دنیا

 نیست معلمان و مربیان به نوبه خود باید تجربه هایشان را برای دیگران بازگو کنند.

-         نشستن در کلاس درس معلمان در فرهاد امری عادی بود چون به قصد بازرسی نبود بلکه به

 منظور در حال و هوای کلاس زندگی کردن و از مجموعه واکنشهای بچه ها نسبت به درس معلم،

 دریافت و برداشت کاملتری داشتن صورت می گرفت و بهره گرفتن از حاصلش برای پیشبرد کار

 بود. همچنین به منظور پی بردن به کیفیت کار دانش آموزان و ارتباط بین مدیر و معلم و احیانا

 رفع اشکالات، معلمان دفتر کار روزانه داشتند این کار معلمان را تشویق می کرد بهتر کار کنند و

 شیوه ها و نمونه های نو ارایه دهند و از دفاتر روزانه یکدیگر بهره بگیرند.

-         دانش آموزان مدرسه فرهاد را متوسط ها، با استعدادها و دیر آموزها تشکیل میدادند ولی بیشتر

 متوسط ها بودند. در این کار دو دسته از شاگردان بطور مداوم کمک می کردند، با استعداد ها و

 دیرآموزها. شاگردان باهوش استثنایی با سوالاتشان کلاس را به حرکت می آوردند و با کارها و نقشه

 هایشان گروه متوسط را به تلاش وا می داشتند و برای اینکه کلاس را قبضه نکنند در کار گروهی

 شرکت می کردند. دیرآموزان معلم را مجبور می کردند تا درسش را با شیوه های گوناگون ارایه دهد

 و به اندازه کافی تکرار کند و به فرد فرد دانش آموزان و تفاوتهای فردی آنان توجه نماید.

-         در مدرسه فرهاد شوراها حرف اول را میزد شورای دانش آموزان، شورای مربیان و معلمان،

 شورای والدین کلاسها، هییت پرورشی و انجمن خانه و مدرسه و شورای مجتمع. شوراها در مدرسه

 قدرت تصمیم گیری داشتند وقتی مسئله ای تجزیه و تحلیل می شد درباره اش تصمیم می گرفتند

 و به اجرا در می آمد. قوانین و مقررات انضباطی مدرسه را شورا دانش آموزان می نوشتند و همه

 تابع آن بودند.

-         ارزشیابی به منظور پی بردن به نقاط ضعف و قوت شیوه های تدریس انجام می شد.

-         در مدرسه فرهاد کتاب و کتاب خوانی بسیار مهم بود و بچه ها به راحتی می توانستند از کتابها

 استفاده کنند و ساعات کتابخوانی داشتیم.

-         در پایان توران خانم در کار شتاب در تصمیم گیری تامل داشت و مشورت را وظیفه همیشگی

 خود می دانست در کار جمعی همه را سهیم می دانست و به کار آنان بسیار ارج می نهاد.

-         سرزمین خود و مردم آن را عاشقانه دوست داشت آنها را بسیار خوب می شناخت و همواره در

 کار کشف ناگفته ها و ناشناخته ها ی مربوط به آنان بود تا به نسل جوان منتقل کند.

هر آنچه گفته شد نشات گرفته از وجود نازنین خانم میرهادی و شیوه های تربیتی و آموزشی گفتار و


 کردار و عمل و افکار او بود.                                


دکتر توران میرهادی پیشکسوت ادبیات کودکان و نوجوانان در ایران 


یکی از بنیان گذاران ادبیات کودکان و از پایه گذاران نظام کودکی در ایران 


                                                                                                                      منیژه اسلامی

                                                                                              


توران میرهادی می گوید: نقش ادبیات کودک و نوجوان فقط وجه سرگرم کنندگی آن نیست. ادبیات


 جنبه آموزشی و پرورشی بسیار مهمی در شخصیت سازی کودکان و نوجوانان دارد، به این ترتیب که:


 ذهن کودک و نوجوان در حین مطالعه ی یک قصه یا داستان، با زندگی قهرمان اثر و با ارزش های


 گوناگون خوب و بد شخصیت ها درگیر می شود که به طور طبیعی در او انگیزه و شوق همساز شدن با


 قهرمان دانا، شجاع و محبوب اثر را به وجود می آورد. کودک و نوجوان از طریق ادبیات با مسایل و


 مشکلات مختلف آشنا می شود، راه های گوناگون روبرو شدن با مشکلات را می بیند و در تجربیات


 قهرمان اثر شریک می شود. این تجربیات باعث می شود میدان دید و تخیل و قدرت تفکر و سازندگی


 ذهن او گسترش یابد. و برای رویارویی با پیشامدهای واقعی زندگی آینده اش آمادگی پیدا کند.

بنابراین ادبیات می تواند یکی از اصلی ترین ابزار پرورش معنوی کودک به شمار آید. راستگویی،


 درستکاری، نیکوکاری، وفاداری، همکاری ثمربخش، شجاعت، صداقت، عدالت، شرافت، مسئولیت پذیری،


 جانبداری از حق و مبارزه با ناحق و تعالی خواهی و خداشناسی از جمله مقولات محوری ادبیات هستند


 که کودک و نوجوان در لابه لای قصه ها و داستان ها به شکل لذت بخش و عمیق با آنها برخورد می


 کند. آن ها را می بیند و تحسین می کند، ادبیات، تاریخ احساسات و عواطف انسانی است. ادبیات


 انعکاس تجربیات عاطفی و احساسی پیشینیان و معاصران است. آگاهی از این تجربیات، به فکر و ذهن و


 رفتار ما عمق می دهد، دقت و ظرافت می دهد و زیبایی می بخشد. ادبیات ما را در داشتن زندگی بهتر


 و سعادت مندتر یاری می دهد. 


توران میرهادی در عرصه ادبیات کودکان، ناشران بزرگ را تشویق به انتشار کتاب های کودکان می کرد.


 در گفتگو و مشاوره با دولت سرانجام توانست طرح راه اندازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را


 یکی از برجسته ترین و کاراترین، نهادهای فرهنگی دولت پهلوی دوم بود، به تصویب برساند.

تغییر نگاه بزرگسالان به کودکان سبب شد که نیازهای آن ها مانند بازی و سرگرمی نیز موجه شود.


توران میرهادی علت گرایش به ادبیات کودکان را در خود، علاقه ای می داند که در کودکی و در خانواده

 پیدا کرد. دو کتاب آلمانی زبان، به نام های "فیدل استار ماتس" و "ماریا دختر گریزان از کندوها"


 داستان هایی هستند که برای یک عمر روی او تاثیر گذاشتند. داستان اول که سرگذشت پسرکی در


 جنگ جهانی اول است، در او روحیه ی صلح طلبی و ضد جنگ را پدید آورد و داستان دوم انگیزه های


 کار برای جامعه را در او کاشت.توران در سیزده  سالگی زندگینامه ی ژاندارک را خواند و در هفده


 سالگی با خواندن شاهنامه با آن پیوند ناگسستنی پیدا کرد.


در کنار این ها خدمتکاران خانه برای او افسانه ها و ترانه های عامیانه می گفتند که همواره منبعی


 سرشار از لذت و آگاهی برای او می ساختند.


میرهادی خود بر این باور است که گروهی به همراه او ادبیات کودکان را در ایران گسترش دادند، همگی


 در خانواده هایی رشد کردند که در آن ها کتاب هایی برای کودکان وجود داشت. پس از آن توران

 میرهادی ادبیات کودکان را از جنبه ی علمی و اجتماعی هنگامی شناخت که در فرانسه بود. در این


 کشور و درچهارچوب نظام آموزشی، به نقش بدون جانشین ادبیات و هنر کودکان در رشد اجتماعی و


 فرهنگی کودکان پی برد و پس از آن هنگامی که به ایران بازگشت، این تجربه ها را در قالب گفت و


 گوهایی با دوستان دوران نوجوانی خود "لیلی ایمن" در میان گذاشت. پس از آن در سال 1322 این دو


 در کنار "آذر رهنما" که مجله "سپیده فردا" را منتشر می کرد قرار گرفتند و نتیجه ی کارشان این بود


 که در سال 1335 نخستین نمایشگاه کتاب کودک را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار


 کردند. این نمایشگاه از آن جهت اهمیت دارد که موضوع کمبود کتاب و کتابخانه های ویژه کودکان را


 به جامعه ی فرهنگی آن روزگار یادآوری کرد. پس از این کار بود که جنبشی در گسترش ادبیات


 کودکان راه افتاد که تا زمان پایه گذاری شورای کتاب کودک در سال 1341 به طور غیر رسمی و


 پراکنده ادامه یافت.


راه اندازی شورای کتاب کودک در ایران به معنای به رسمیت شناختن "نهاد ادبیات کودکان" در ایران


 است. از هنگام پایه گذاری این نهاد تاکنون که نیم سده از این رخداد می گذرد، توران میرهادی نقش


 برجسته ای در هدایت و راهبری ادبیات کودکان در عرصه ملی و بین المللی داشته است. تسلط او به


 زبان های آلمانی، فرانسه، و انگلیسی او را فراتر از مرزهای ملی برده است و همواره از او چهره ای


 فرامرزی ساخته است. همچنین او از سال 1325 تاکنون نیز سرپرستی تدوین و تالیف 16 جلد


 "فرهنگنامه کودکان و نوجوانان" را بر عهده داشته است.


میرهادی در سال های دهه 1960 و 1970 در کنگره های بین المللی ادبیات کودکان و ژوری جایزه


 "هانس کریستین اندرسن" مشارکت داشته است و کتاب ها و مقالاتی را نیز ترجمه کرده است:


گنجشک کوچولو، رفتار والدین ما باید چگونه باشد، تفاهم بین المللی به وسیله کتاب های کودکان و


 نوجوانان، آنچه از کنگره آموختیم، در باب افسانه ها و اسطوره ها برای کودکان و نوجوانان ( با همکاری


 ثریا قزل ایاغ )


موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، بار دیگر توران میرهادی را به عنوان نامزد دریافت جایزه


 "آسترید لیند گرن" معرفی کرد.



تعریف یا هدف تعلیم و تربیت از دیدگاه خانم میرهادی :

                                                                                                       مصطفی کریمی


  تعلیم و تربیت جستجوی مداوم درون و برون انسان است. (کار تعلیم و تربیت سراسر یک


 جستجوست)


  در تعلیم و تربیت تنها یک بعد انسان در نظر گرفته نمی شود.


  در تعلیم و تربیت توجه به جنبه های مختلف جسمانی، عاطفی، عقلانی فرد همزمان لازم است. در


 واقع آموزش تعادلی بین تمام این جنبه هاست. (تعادل جویی از نظر پیاژه)


  آموزش و پرورش ماهیتی متحول دارد (یعنی ما در هر زمان باید از نتایج پژوهش ها خود را به روز


 کنیم.)

   مراکز آموزش (پیش دبستانی و دبستان) باید در ساختن مقررات و محیط درونی خود آزاد باشد.


  از نظر خانم میرهادی تفاوت است بین "شکل دادن" تفکر کودک و "کمک به شکل گرفتن تفکر"


 کودک

  اولی از طریق تشویق و تنبیه است (مانند روش رفتارگرایان) و دومی پرورش انسان از طریق شناخت


 انگیزه ها و شناخت کودک بر اساس اختیار کودک


  خانم میرهادی با هر نوع طبقه بندی کردن کودکان بر اساس استعداد مخالف هستند .


  خانم میرهادی معتقدند که ما در آموزش و پرورش نباید صرفا اسیر نظریه های مختلف آموزشی


 شویم. بلکه بهتر است به جنبه های کاربردی علم توجه  کنیم و خودمان با جستجوی مداوم پژوهشگر و


 پژوهنده باشیم.

  خانم میرهادی اساس کار اداره مدرسه فرهاد را "شوراها" می دانند. او این شوراها را "مرکز تفکر و


 بحث و تصمیم گیری" می داند.به این ترتیب فرایند کار یک مرکز آموزشی بر پایه "دموکراسی" و بحث


 آزاد و ... قرار می گیرد.


  خانم میر هادی از جنبه نظری تحت تاثیر نظرات ovide-decroly (1932-1871) پزشک و


 مربی بلژیکی بود که اعتقاد داشت "برای آموزش باید از زندگی گرفت و برای زندگی ساخت"


  روش کار "سلستین فرنه" بنیانگذار "مدرسه جدید" در فرانسه بر روی کار خانم میرهادی موثر بود


 که اعتقاد داشت "کودک باید محور کلیه برنامه ریزی های آموزشی باشد"


  تفکرات "ژان ژاک روسو" در کتاب امیل که "مدرسه باز" را مطرح می کرد و نیز افکار و روش های


 "ماکارنکو" در کتاب "شکوفایی تن و جان" که عقیده داشت برای آموزش هیچ نسخه پیش ساخته ای


 وجود ندارد و نسخه هر بچه ای خود اوست بر روی تفکرات و روش های خانم میر هادی موثر بوده

 اند .

 

مربی و معلم و روش های یاددهی و یادگیری از دیدگاه خانم میرهادی:


  مربی و معلم باید به تفاوت های فردی و شرایط اجتماعی و اقتصادی هر کودک توجه کند. "حد


 یادگیری هر کودک خود اوست و آهنگ رشد هر کودک مختص اوست"


  بنابرین اولین وظیفه هر مربی و معلم مشاهده کودکان و شنیدن سخنان آنهاست.


  مربی باید به خانواده به عنوان کوچکترین واحد در جامعه توجه کند.


  مربی باید مراحل رشد را بشناسد و فعالیت های خود را با آن تطبیق دهد.


  مربی باید از پیش داوری ها و تصمیمات بی مطالعه و ناگهانی بپرهیزد.

  در وجود هر مربی و معلم باید شور و هیجان جستجوگری وجود داشته باشد.


  برای مربی و معلم کتاب درسی، برنامه درسی، تعیین تمرین های مداوم (تکلیف های احمقانه) و ...


 مفهومی ندارد

  معلم و مربی همراه بچه ها و در کنار بچه ها است و از پرسش های آنها است که کتاب درسی درست


 می کند، برنامه درسی می ریزد ... و با مجهز کردن کتابخانه مدرسه با هم سازندگی می کنند و برنامه و


 کتاب خلق می کنند.


  برنامه درسی بر اساس بررسی محیط طبیعی و اجتماعی توسط دانش آموزان و پرسش های آنهاست.


  خانم میرهادی عقیده دارند که برای تهیه برنامه های درسی و "کتاب های درسی" نباید کورکورانه از


 دیگر کشور ها تقلید کنیم، بلکه باید از عناصر فرهنگی داخلی استفاده کنیم.


  نظر خانم میرهادی، تحت تاثیر پژوهش های ژان پیاژه و هنری والون در مورد آموزش های پیش از


 دبستان، این است که کودک طی مراحلی از راه مشاهده و اکتشاف و تجربه و عمل می آموزد و دنیای


 خود را گسترش و عمق می دهد.

  کودک آنچیزی را یاد می گیرد و جزء وجودی خود می کند که "بدان رغبت و شوق فهمیدن دارد."


  آموزش هرگز یک جنبه ندارد، بلکه در هر آموزشی همواره جنبه عقلانی، عاطفی، اجتماعی و جسمی


 تواما باید مورد توجه قرار گیرد.  

  هر آموزشی  ،پرورش است و بالعکس هر پرورشی آموزش و اینها دو روی یک سکه هستند و جدایی


 ناپذیر.

  خانم میرهادی با تبعیت از اصول و روش "دکرولی" روانشناس و مربی بلژیکی- در آموزش به


 موضوع های مورد علاقه کودک- مراکز رغبت (که خانم میرهادی به عنوان واحد کار از آن نام می برد)-


 توجه خاص دارد.

 


منبع : مدیر سایت

.............................................

.............................................  نظرتان درباره چگونگی عملکرد وب سایت چیست؟

.............................................

بازدید از این صفحه : 850 مرتبه

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به انجمن پژوهاش های آموزشی پویا می باشد.
طراحی و پیاده سازی : هست نما