به یاد استاد میرهادی در دومین سالگرد درگذشت ایشان
تاریخ درج : [1397/08/21] [12:34:28 PM]
به یاد استاد میرهادی در دومین سالگرد درگذشت ایشان

خلاصه :

با استفاده از تجربیات #مدرسۀ_فرهاد و مرحوم میرهادی اهمیت توجه به ساختارها و #مدل‌های_ذهنی را با هم مرور می‌کنیم.


مشروح :

با استفاده از تجربیات #مدرسۀ_فرهاد و مرحوم میرهادی اهمیت توجه به ساختارها و #مدل‌های_ذهنی را با هم مرور می‌کنیم.

توران میرهادی، قسمت اول: دی ان ای هر انسانی با انسان دیگر فرق دارد. یعنی هر انسانی موجودی واحد است. شباهت‌هایی ممکن است وجود داشته باشد، ولی یکی نیست؛ حتی دوقلوها. یعنی شما خودتی، تمام بچه‌ها خودشانند و این اصلا فوق العاده‌اس که شما شش میلیارد و خرده‌ای آدم دارید روی زمین و هیچ یک با دیگری یکی نیستند و هر کدام برای خودشان موجودی مستقل‌اند. 

بعد وقتی #رقابت می‌گذاری، داری چی را با چی رقابت میدهی؟ این یکی دیگر است، آن یکی دیگر. درست است؟ قرار نیست این‌ها از هم جلو بزنند. اینها قرار است با هم کار کنند، همکاری کنند، همفکری کنند، سطح توانایی‌های همدیگر را بالا ببرند. تازه وقتی جلو زد چه می‌شود؟ یک مدال بهشان می‌دهند. 

خوب؟ خوب که چی؟ ببینید وقتی ما با معلم های مدرسه فرهاد با هم صحبت می‌کردیم، گفتیم: “شاگرد اول، بی شاگرد اول!” شروع کردیم و با همدیگر گفتیم: “چرا که نه؟” برای این کار از یک کلاس سی نفره یک نفر اول می‌شود و بیست و نه نفر دیگر شکست می‌خوردند. و همین احساس شکست، زندگی آنها را خراب می‌کند! بی خوابشان می‌کند! احساس می‌کنند یک چیزی کم دارند. حالا آیا واقعا کم دارند؟ نه! آیا آن کسی که شاگرد اول شده چیزی اضافه دارد؟ نه! خوب این چه کاریست؟ پس شاگرد اول بی شاگرد اول! یعنی اصلا رقابت را برداشتیم.

قسمت دوم: وقتی ما دورۀ موسسه آموزش و پرورش را در اروپا تمام کردیم، بیست و هشت دختر بودیم‌ از جاهای مختلف دنیا، از ما امتحان نگرفتند. من پرسیدم: “شما هیچ جلسۀ امتحانی برگزار نمی‌کنید؟” گفتند: “ما شما را امتحان کردیم.” گفتم: “لطفا بگویید چه جوری؟” گفتند: ” ما در واقع توانایی شما را سنجیدیم.” گفتم: “آخر چه جوری؟” گفتند: “ما نظرات معلمان شما را در دورۀ  کارآموزی داشتیم. 

بعد از سفر شما به بلژیک و هلند، ما سنجش‌های لازم را انجام دادیم. با کارهای عملی که به شما دادیم، توانایی شما را سنجیدیم. دیگر چه می‌خواستیم بسنجیم؟ چند جواب از شما بگیریم؟ خسته نباشید!” برای اینکه به ما بیست و هشت دختر گفته بودند، “پول سفرتان را دربیاورید، پول اقامتتان با ما!” قرار بود برویم به بلژیک و هلند و موسسات تعلیم و تربیت نوینشان را ببینیم. 

ما نشستیم به فکر: “از کجا پول دربیاوریم؟” یکی گفت: “نمایش عروسکی بسازیم، بلیت بفروشیم!” نمایش عروسکی ساختیم و بلیت فروختیم. “لباس بچه بدوزیم، بفروشیم!” این کار را کردیم. “اسباب بازی بسازیم، بفروشیم!” همۀ این کارها را انجام دادیم. بعد خزانه دارمان رفت به رئیس موسسه گفت: “پول بلیتمان حاضر است.” او گفت: “پس بروید بلیت بخرید!” رفتیم، بلیت دانشجویی خریدیدم. گفتیم: ” هیچکس با ما نمی‌آید؟” گفتند: ” نه، خودتان باید بروید.” خودمان رفتیم. بعد فهمیدیم این امتحانمان بود: اینکه پول خودمان را دربیاوریم و اینجاها را خودمان ببینیم.

منبع: کتاب « در جستجوی انسان وارسته امروز»، مصاحبه‌ای با توران میرهادی به کوشش سوزان حبیب، نشر قطره
منبع : مدیر سایت

.............................................

.............................................  نظرتان درباره چگونگی عملکرد وب سایت چیست؟

.............................................

بازدید از این صفحه : 708 مرتبه

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به انجمن پژوهاش های آموزشی پویا می باشد.
طراحی و پیاده سازی : هست نما